در زمانهای دور قلب شهرستان مینوو (میناب) نقطه اى بود براى تجمع مردم از اقصى نقاط استان هرمزگان و دیگر استانهای قریب . این نقطه هرگز سوت و کور نبود هر آنگاه بنحوى و بشکلى نواهاى متنوع و متعدد که از حنجره هاى باریک و خشن...از حلقوم پیر و جوان بر مى خاست حیات اقتصادی را در اینجا زنده مى کرد ،به زندگى اکثر کسانى که براى فروش اجناس خود به اینجا می آمدند رونق اقتصادی-اجتماعی خاصی می بخشید.
بارى، این نقطه قدمتى به شمارش اعداد هزار و بقولى به شمارش اعداد صد در بردارد، اما صد باشد یا هزار چه فرقی می کند ٬صحبت از قدمت تاریخچه بازار انحصارى مینوو(میناب) است ، صحبت از کالاهاى انحصارى " پنجشنبه بازار " که بیش از صدها نوع صنایع دستی در اینجا به وفور دیده می شد. صحبت از قدمت این بازار است از زمانیکه که خرید و فروش کالاها بصورت پایا پاى معامله مى شدند تا چند سال پیش بصورت ارز که هنوز رونق خود را حفظ کرده بود . !
ششمین روز از هر هفته٬ هزاران نفر از اقصى نقاط استان با صنایع منحصر به هر روستا در اینجا دیده مى شد. با طلوع خورشید... پشته شهوار ایها(شهوار) با جهله و گراشى (صنایع سفالگرى) ، بهمنى هاى خونگرم با " سب" ، چلو و قاسم جلالی ها با " کنتله" " گوزن" ، و بشکردیهاى رادمرد و دلیر با " مُشوک٬کپاش و دام" ، و کهنوج و لامردیها با حصیر و کوزه و .....سایر روستاها هر کدام با تنوع ابتکارات و مهارتهاى خود وقتى قدم به این بازار مى گذاشتند بازار یک رونق عجیبى به خود مى گرفت و دلگرمى و حضور مشتریان و جهانگردان چه در داخل کشور و چه از خارج آن حالا به هر علتى که در استان هرمزگان بالاخص مینوو(میناب) حضور داشتند ٬ بازاریان شاغل در این بخشهاى مختلف را تشویق مى کرد که ابتکارها و مهارتهاى خود را جانانه به پنجشنبه بازار بیاورند و همین شور و حس فعالیت ها باعث مى شد که بازار رونق پیدا کند و مردمان شاغل در بخش صنایع دستى تشویق شوند و ایتکارهاى خود را در این بازار به نمایش قرار دهند . بازار محلى متشکل از صنایعى دستی با انواعهای مختلف ٬در یک جا دیده می شد که نشانى از کار و اثر دستى و هنرى – فرهنگى هنرمندان شرق هرمزگان بود و در هیچ جاى ایران این چنین تنوع در کالاهای دستی در یک بازار محلى سنتى آنهم در یک روز مشخص در یک جا دیده نمی شد.! جالب این بود که برخی از بازاریان در همانجا مشغول ساخت صنایع دستی هم می شدند !
در همین میان وجود تعداد زنانى که در این بازار به چشم مى خورد خود یک ویژگی خاص این بازار بود زیرا که زنان جنوب، زنانی که تمام مصیبت هاى زندگى خانوادگی را بر دوش می گرفتند و آرزوها و آمال خود را در همین بازار بدست بادهای ماتم زده می سپردند ٬ با نواهاى ظریف و برخاسته از حنجره شان زیر برقع های رنگین فقط مى توانستی به وجود زن بودن آنها پی ببری دوشا دوش مردان در این بازار فعالیت داشتند ، انگار چاره اى نبود بجز مردانه وار در این میدان٬ زنانگى خود را به باد فراموشى بدهند و اقتصاد زندگی خود را بچرخانند ...
سالها پنجشنبه بازار از سابقه دیرینه و کهن خود در هراس بود ،شهرداری پنجشنبه را از مکان دیرینه ی خود به رودخانه میناب منتقل نمود . آن سابقه دیرینه ، آن محل قدیمى وسط بازار، آن رونق و ابهت ، آن خیره شدن چشمهاى هر جهانگرد ، آن نواى ظریفى که از حلقوم زنان جنوب بر مى خاست ، آن دست رنجهاى پیرمردان جهله ساز ، و صدها رقم متنوع از صنایع دستى محلى منحصر به این خطه هم اکنون جاى خود را با رودخانه میناب عوض کرده٬ جایى که هزینه اى بر دوش بازاریان افزوده، جایى که خاک و غبار آن هیچ نشانى از قدمت را در بر ندارد ، جایى محقر که درخور قدمت بازاریان پنجشنبه بازار نیست ، جایى که پنجشنبه بازار رونق منحصر به یک بازار محلى را از دست داده است ، جایى که از فعالیتهاى اقتصادى و سنتى میناب هیچ رنگ و بویى در آن دیده نمى شود ،جایى که روزگاری حیات بخش اقتصادى زندگى مردمان سخت کوش میناب بود هم اکنون بى روح و بى رمق شده . جایگاه اجتماعى اکثر این افراد کماکان در سابق نیست ....
هم اکنون پنجشنبه بازار مکانى شده براى مغازه داران بالاخص کسانی که از استانهای دیگر به این شهرستان آمده اند که هر پنجشنبه اجناس مختلف مغازه هایشان از دمپایى گرفته تا اجناس دیگر !! که هیج ربطى با نام و تاریخ پنجشنبه بازار ندارد در اینجا به نمایش قرار مى دهند .! فرق آن پنجشنبه بازار با بازارهای دیگر در کجاست ؟!
منصفانه نیست که پیر جهله سازی که بهاران از عمر جوانی و پیری خود صرف این صنایع کرده است و هم اکنون از بی حمایتی فرمانداری و میراث فرهنگی گلایه کند . عادلانه نیست که شتر های گلی ساخته شده زنج و زحمت او هر دانه ۳۰۰ تومان بفروشد و همین ساخته شده های دست رنج انگشتهای پیر او در فرودگاه بین اللملى بندرعباس و در مغازه هاى مجلل دانه ای 6000 تومان فروخته شود!، آیا در قبال حق الزحمه او این منصفانه است ؟ آیا برای وام گرفتن به فرمانداری و میراث فر هنگی برای احیای این صنعت باید با بی اهمیتی و بی حمایتی رو به رو شود ؟! آری٬ چون قدر این صنعت را خود صنعتگران دانند و بس!
ناگفته نماند٬ استادان جهله ساز (سفالگران) میناب تعدادشان به 4 الى 5 نفر مى رسد که اینها از جز کسانى هستند که بهارى از عمرشان را صرف این صنعت نموده اند و حکایات زیبای دوران پنجشنبه بازار را با آهی از حسرت و درد بازگو می کردند ...او می گفت با مرگ من این میراث نیز مدفون و به باد نسیان سپرده خواهد شد.!
بى روحى و بى رمقى پنجشنبه بازار بر کسانی که پنجشنبه ها به اینجا سر می زنند آشکار است ، میراث فرهنگى و کهن منحصر به این بازار از بین رفته است . یقیناً این را مى گویم که از بین رفته است .....! نه رنگی نه بویی ٬ و نه زیبایی از آن باقی مانده است . تعجب هم نکردم ...زیرا کدام میراث کهن در این مملکت از بین نرفته است که پنجشنبه بازار هرمز کهنه(میناب کنونى) از بین نرود.! شاید اینچنین نمی گفتم اگر مسئولین میراث فرهنگی میناب به فکر تشویق و حمایت این صنعت و صنعتگران می شدند ...!! اگر شهرداری در همین رودخانه امکاناتی بهتر از پهن کردن کارتن های تیکه پاره در نظر می گرفت ٬ شاید پنجشنبه هم اکنون خالی از صدها صنایع دستی نمی شد ! و اجناس مغازه داران جایگزین آن نمی شد!
- عکسها ۱-۴ از جناب وحدانی: تشکر ویژه خدمتتون !
- عکسها ۵-۶ از حسن.ف : ممنونتم کاکا !
پ.ن: گوزن(بادزن)٬ مشوک(گویش بشکردی بمعنی جارو)٬ کپاش(گویش بشکردی بمعنی حصیر)
سلام.پنجشنبه بازار یکی از مراکز تجاری بسیار مهم ومحل داد وستد نه تنها روستائیان بلکه همه همسایگان دور ونزدیک میناب است.که متاسفانه بجای ساماندهی وایجاد شرایط مساعد برای جذب توریست داخلی وخارجی همیشه از محلی به محل دیگر منتقل می شوند.ممنون از اینکه به این موضوع مهم پرداختی....
سلام جناب بدیس
نخسته ..
متاسفانه از بین رفت و هیچ عکس العملی نشون ندادند!
شاد و موفق باشید
سلام. گزارش ارزشمندی بود. دغدغه شما قابل تحسین است. متاسفانه جز افسوس خوردن هیچ کاری نکردیم.
سلام خدمت دکتر
تشکر از حضور و اظهار نظر لطفتون .
با شما موافقم ...افسوس و همین
سلام دادای عزیز
چند هفته پیش به اتفاق چند نفر از دوستان که مهمان ما هسترن به مینو رفتیم البته پنچ شنبه بازار خیلی تغییر ایکرده
کمته صنایع دستی و سنتی منطقه اوجا تندید ولی تا دلت
بخواد وسایل چینی انواع گل مصنوعی به چشم شخوارد
توش مندم که راجب فرهنگ وسنت قدیم به مهمنوم چه
بگم....
سلام کاکا و نخسته
چه تاسفی بیشتر از این !!
چقدر دوست دارم توی این بازارهای محلی قدم بزنم و کیف کنم....همیشه واسه من نشوندهنده تمدن و فرهنگ قدیم بوده....
سلام دوست عزیز
کاش از این نشانه ها بخوبی نگهداری میشد تا نسل اندر نسل در احیای هر چی قدیمی هست بکوشند..
سلام همشهری گرامی. خسته نباشی . مطلب مهم و ارزنده ات قابل تحسین است .
متاسفانه مسولان میراث فرهنگی میناب و حتی شهرداری کسانی هستند که ریشه محکم و عمیق در همین خاک دارند ولی وقتی با بی تفاوتی از کنار تاریخ کهن پنشنبه می گذرند این توقع را باید داشته باشیم . !
شهرداری راهکارش برای انتقال دادن پنشنبه از وسط بازار به رودخانه چی بوده ؟ فکر میکنم بجز هزینه های اضافی بر دوش بازاریان پنشنبه کاری دیگر انجام نداده است . مگر هر کدام از اینها روزی چند کار می کند درآمدشان چقدر میتواند باشد ؟
پنشنبه رنگ خود را باخته . با تو موافقم بنگری !
سلام خدمت بزرگوار
خسته نباشی
کاش گوش شنوا و چشم بینایی داشتند !
پژوهشهای قابل ستایش شما در مورد استان هرمزگان بی تردید استحقاق این را دار د که به صورت کتابی جامع به بازار عرضه شود.
آیا در این باره فکر کرده اید؟
شاد باشید.
سلام جناب دکتر
خسته نباشی
هرگز جز اینجا رو خط خطی کردن فکر دومی بذهنم نیامده بود !! ممنونم که این ایده جالب را عرض نمودید ...
شاد و موفق باشی
سلام و نخسته دخت هرمزگانی دلسوز
لذت امبرد از شیوه نوشتنت لذت امبرد از نوشتت که یادی از گذشته پنشنبه بازار میناو دوباره زنده اتکرد وختی مهنده با ناخدا سلطان که از اهل تیاب هسته یه مشت جارو و حصیر و بادزن و حتی کپاش بشکردی! جمع شکرده و شبرده به دبی . باور ناکنی اگه بگم که به قیمتی شخریده که زحمت ایشو به هدر نرفته و خلاصه ... دلت سیاه ناکنم .
بله دخت هرمزگان زمانی پنشنبه بازار نوم و نشونش تا دبی و عمان هم کشیده بوده و رونق خاص ایهسته . افسوس اخاریم که مردمون خومون قدردونی ناکنن و هر چه ریشه در اصالت و قدمت ایهستن نابود اکنن .
بازار هیبت خو ا دس ایدادن بی مه و تو و چند تای دگه که سر ازنن تو بازار آشکارن ولی کدوم مسئول کدوم رسانه یه کلمه هم اینوشتن یا ای خبر مهم انعکاس ایدادن !
مه از روزگار ننالم
سلام همشهری و نخسته
چقدر باید زیبا بشت صحنه ئون قدیمی !!!
ممنونم از تصاویر زیبا و جالبی که اتفرستاده ....تمون چیزون نشون دهنده اصالت و سنت مینو هسته ..
شاد بشی
سلاااااااااااااااام
یعنی دیگه پنج شنبه بازار نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام
هست اما نه با اون بوی خاص سابق !
چه عکس جالبی شده !!! من نمی مانم عکس بماند!!!!!!
حقیقت همینه .
خیلی دلم می خواست حتی اگه یه بارم شده برم اینجا رو ببینم . تو میدونی چقدر چیزای قدیمی تو اتاقکم صف کشیدن ..از جنوبت چیزی ندارم !
سلام خانومی..
مگه میشه نداشته باشی ..! چه بلایی سر جاروی تزئین شده آوردی!!!(گل) ..
سلام مرسی از تو
سلام کاکا
نخسته و مرسی از حضورت
سلام دختر هرمزگان
ارزشمند بود به اندازه کهنه بودن تاریخ پنجشنبه بازار. سالیان پیش سیرک که بودم هر پنجشنبه باید بازار پنجشنبه را می دیدم . در بین کالاهای پنجشنبه بازار کوزه های کوچک گلی خیلی جالب بودند . سالهاست از جنوب رفتم ولی دوستانی دارم از میناب از همین درد نالانند!
امیدوارم سبز باشی
سلام دوست خوب
حق دارن بنالند !
به داشتن همشهری گلی مثه تو افتخار اکنم.
اینشالا به کمک شماها و دیگر دلسوزان مینابی بتونیم میناب رو واقعان میـــــــناب کنیم...
سلام و نخسته کاکا
تشکر اکنم از اظهار نظر لطفتون .
امیدواروم که همیشه و همیشه مینو آباد بشت ...وحدت زیبان !
سلام.مینو گلستانن بوستانن مینو همون فصلی که گرما ایشه......
سلام جناب بدیس
رایحه خاش بوستان مینو ...کجان !
سلام دادا
مقاله کاملی هسته . مه به عنوان یه هرمزگانی لذت امبرد :)
سلام کاکا محسن
تشکر از اظهار نظر لطفت ...
سلام
به روزم حتما سر بزن
سلام کاکا
حتما
سلام عزیز خوبی؟
مطلب قشنگی بود و استفاده کردم.
فتوبلاگ من به روزه اگه قدم رنجه فرمایید.
سلام فرزین عزیز
حتما
اینکه ما تنها قومی هستیم که میراث فرهنگی و محیط زیست خودمان را نابود می کنیم شک ندارم اما اینکه چرا اینکار را می کنیم سر در نمی آورم
گویا از حرفهای ذهن و دل من باخبری ! همین را گفته ام و می گویم باز و بارها ..!
درود...
سلام
ممنونم از حضورتون
سلام خسته نباشید اگر با تبادل لینک موافقی من بروزم منتظر حضور شما
سلام و شما هم نخسته
لینکید ! و خدمت میرسم
سلام دادا کجایی پیدات نین...
سلام
مرسی از تو !
یادش بخیر، یبار رفتیم پنجشنبه بازار، دنیایی بود... دنیای سادگیو کاسبی!
سلام و خسته نباشی
سادگی و صداقت ...دقیقا
تشکر از حضورتون .
موفق باشی
زمون تمبک و کلیون گذشت
زمون زحمتکشون مینوی گذشت
یاد همه چیز بخیر
سلام دخت مهربون
اتنوشتن یعنی کسی هستن که به فکر تاریخ گذشتن پرداختنت به چنین اموری تحسین اگم و اگه همت مسئولین مینوی یا جمعن هرمزگانی میراث فرهنگی بیشته بشت حتمن تاریخ یه بازار و بازاروی دیگه از قلم ناکیتن .
سلام جناب
تشکر اکنم ...
همت گپه گپ شوا ...!
سلام عزیزم . خوبی گلم ؟
کمرنگ شدی ... چه میکنی با گرمای جنوب ؟
این عکس ها چشم هایم را می نوازد ... راستی به روز کرده ام... بی هدف و شاید از سر گیجی ... همیشه با جنبش ها و حرکت ها و فعل و انفعالات طبیعت گیج و سر در گم می شود ...
همیشه آنچه قانون است اختلال و بر عکس ...
این قواعد زندگی گیجم می کند ...
سلام دوست خوبم
تشکر از لطفت ..
حتما خدمت خواهم رسید..
تو را آن لاین خواهم دید ..
دخت گلم سلام . نبودیم تو هم که نیستی !
رنگ خوشگلت رو میخوام ! پر از نشاط ...
رنگ و بوی قدیما رو ما آدما از بین بردیم حسرت و افسوس . رنگ و بوی تازه رو بازم ما از بین می بریم . ماییم ...!
سلام خانوم عزیز
دقیقا...!
سلام
عکاسی شاعرانه..منتظرقدوم سبزتان
سلام و خسته نباشید!
همچنین شما ..
سلام.
به جرات میتوان گفت پنجشنبه بازار در میناب منحصر به فرد و بی نظیر است.
هنر رو به طور کامل میتونی در اونجا ببینی...
ممنون از این پست زیبا...
.....................................................................
با نتایج مسابقات کاراته دانش آموزی قهرمانی استان به روزم.
.....................................................................
سلام جناب قهرمان ..
حالا که دیگه از این خبرا نیست !
تشکر از حضور و اظهار نظر لطفتون ..
سلام مطالب خیلی خوبیه با همدم پیر حرا بروز هستم موفق باشی
سلام
تشکر اکنم از لطفت ..
خدمت ارسم
سلام
یاد قدیم بخیر!
سلام کاکا نخسته ...
فقد اتونوم بگم تقصیر ما خومونن که میراث تاریخی و کدیمی از بین ارفتن !
.
.
.
سلام دخت هرمزگانی
قاچاقی وارد شدن بده دختر ! (لبخند) امگفتت که رادار قوی امهستن یا نه ؟(خنده )
سلام ...حرفت کبولن .
مه هم کربون کدت بشـــــــــــــم !
ممنون
خوشحال می شم تو لیست دوستاتون باشم با دو وبلاگ شعر و عکس :
شعر های بنیامین جوادی :
http://POSBASTAKI.BLOGSKY.COM
عکس های بنیامین جوادی :
http://avishanekoohi.blogsky.com
موفق باشین
یا حق
سلام
حتما سر میزنم .
موفق باشی
سلام به منم سر بزن دوست داشتی لینکم کن
سلام ..
سلام
بار دگر باز بازگشتم
همچنان منتظر حضور گرمتان در سرزمین آفتاب هستم
سلام
خوش اومدی به دنیای وبلاگ ..
خدمت میرسم
سلام دادای عزیز چه خبر پیدات نین
راستی از آقای برومند (مهر جنوب)خبری اتنین....
سلام سرکار خانم. خسته نباشی
به مطلب بسیار ارزنده ای پرداختی . کمرنگ شدن و کم رونقی بازار را هر مشتری میتواند پی ببرد اما چرا مسولان بومی ما به فکر احیای میراث قدیم نیستند .؟ بازاهای مثل زیتون و قلعه در حال ساخت و ساز است چرا برای بازسازی و رونق پنجشنبه اقدامی نمی کنند .! جای مجلل و کاخ که نیاز نیست برای احیای پنجشنبه بازار . می توانند جایی را در نظر بگیرند و بعنوان غرفه های جداگانه اما مجهز برای بازاریان پنجشنبه حیاتی جاری کنند کماکان سابق که رنگ و رونق دیگری داشت !
موفق و سرزنده بمانی
سلام بزرگوار
خسته نباشید..
چرا که نه ؟ برای از دست ندادن تاریخ پر شکوه پنجشنبه برای جریان حیات اقتصادی و معیشتی بازاریان برای احیای صنایع متنوع مینو میشه کارهایی کرد ..فعلا منتظریم .
تشکر از حضورتون
موفق باشید
سلام سرکار خانم
قابل ستایش بود . بزودی خبرهای خوبی می شنوی !
موفق باشی
سلام خانم عزیز
تشکر ...اما مشتاقم بدونم همین حالا ...
شاد باشی
از وبلاگت خوشم اومد مارا فراموش نکنید؟
سلام
مرسی
حتما