-
سرپناهی از جنس خودمان
دوشنبه 25 آذرماه سال 1387 13:39
وقتى از یک کودک مى خواهیم خانه اى را برایمان نقاشى کند ، خانه اى را ترسیم مى کند که دیوار – سقف- در و پنجره حتى دودکش داشته باشد تا بحال خانه اى را بدون سقف - در و پنجره نقاشى نکرده اند٬ مسلما مشخص است که کودک خانه را بدون اینها در ذهن خود تجسم نکرده است . شاید هرگز تصوری از خانه اى با کارتن و مقوا و پتو در ذهن خود...
-
یه یاد تو٬ گرامی ترینم
پنجشنبه 21 آذرماه سال 1387 14:27
ا اى کاش پى درک غم و محنت هجران مى بود یکى سنجش و میزان و عیارى تا خلق بدانند که دلداده مهجور بیچاره چه ها مى کشد از فرقت یارى
-
عید الاضحی...عید قربان ...بوی صلح و صفا
شنبه 16 آذرماه سال 1387 21:13
عید حجاج ٬ عید قربان ٬ عید الاضحی ٬ عید عموم مسلمانان جهان ٬ بوی عرفه ...آری٬ فردا عرفه است روز اختصاصی دعا و نیایش٬ روزی که روزه گرفتن در آن کفاره نود سال است " لبیک اللهم لک لبیک " بوی خدا می دهد ، بوی مکه ، کعبه ، صفا ، منی ، بوی ملکوت ، بوی انس ، بوی آشتی ، بوی صلح و صفا ٬ بوی وصال و عشق ٬ بوی قربانی ٬...
-
...
پنجشنبه 14 آذرماه سال 1387 14:27
هنوز سرخوش و دل زنده است ... عکس این خانم مسن دل خوش و دل زنده بنظرم جالب رسید جالب که چه عرض کنم از سلیقه و ذوقش تعجب کردم ٬ چین و چروک ... کهولت سن رو نشون میده اما استایلش برمی گرده به بهاران سرسبز گذشته ! . دو روز پیش دوستم که خسته و ناراحت و نگران بود خواستم یه جورایی شادش کنم و کمی اون ابروهای تو هم رفته ش رو وا...
-
فیتیله ی٬ قشر خاموش جامعه !
چهارشنبه 6 آذرماه سال 1387 12:45
میان این هیاهو در این تجمع بى نظیر مادران و پدران جوان و میانسال که تعدادشان از کودکان بیشتر بنظر مى رسید در سالن یادگار امام شهرستان میناب جمع شده بودند. اینها همه داخل سالنى وارد شده اند که قراراست ، تا محلی باشد برای اولین تجربه حضور زنده آنها در برنامه دنیاى صاف و پاک کودکان بنام فیتیله٬ جمعه تعطیله . تبلیغات...
-
چهِ اُمیدُنِ مَحالى
جمعه 1 آذرماه سال 1387 20:39
عُمرت اَ بیست سال وا سَر بو وا یَه دُنیا بى خیالى چه لطیفَه مِثلِ بارُون اِز خیالِ تیرهَ خالى یَکرو یَک دُنیایى تَستَه وا هِزار اُمید سادهَ تو خیالِت غایَهْ خُوء بَى خُو صَد وَعدَه تَدادَه شُو و تِرسِ اَسبِ بى سَر تو کَسودَنگـُنِ بازیگیر تو کُلودَنگـُن تَگردى وا هواىِ چوکٍ بَنجیر چه خَوش هَستَه بَندِر اُنروز وَقتى کِه...
-
بدون حساب و کتاب وارد جامعه شدن
دوشنبه 27 آبانماه سال 1387 15:27
برای من رقت بارترین٬ و دردآورنده ترین صحنه ها صحنه دیدن اطفال و کودکان سر و پا برهنه و بدون نظافت در کوچه پس کوچه ها و یا بازار های کار است که حاکی است از بی کفایتی ، بی لیاقتی و بی تدبیری والدین . هیچ کس دردسر و بدبختى را دوست ندارد اما وقتى که مىبیند امکانات نیست ، وقتى که مى بیند کار نیست ، وقتى مى بینید خیلى...
-
...
پنجشنبه 23 آبانماه سال 1387 09:31
اول گنوغیین !... ولى با این حال بازم لقب President یه جورایى بهش میاد .. ! بی ربط۱ : از امروز بمدت سه-چهار روز میریم صحرا گردی ...ساحل گردی تو اون خیمه های ضخیم زمستونی ...و سینگو و ماهى برشته خوردن و شاید انواع دیگه ... ! . شما هم بفرمایید . بى ربط۲ : تو بر بیابون و ساحل دور٬ وایرلس کجا...آنتین کجا... ! ! ربط : و...
-
من...آنها و باز آید زمستان
دوشنبه 20 آبانماه سال 1387 13:55
باد سردى بر سر و رویم مى وزید ... هر آنگاه موهایم سرکى به سوى صورتم مى کشیدند ٬این درست وقتی بود که هوا را با ولع خاص می بلعیدم ، مى توانستم بخوبى ورود سرماى زمستان و بــوى خوش آن را حس کنم . هوا آنقدر خوب بود که دیگر دلت نمى خواست از اوضاع دیگرى بجز سرماى زمستان ...بجز سکوت و خاموشى ...بجز قدم زدن و دستها را زیر بغل...
-
بهــای سنگین...
سهشنبه 14 آبانماه سال 1387 14:52
سپاس از جناب وحدانی برای ارسال لینک زینب ۵ ساله٬ واقعا صبح امروز تا بحال که دارم این نوشته را می نویسم با فکر زینب و امثال زینب تمام وجودم متشوش شده ! خواندن این خبر تمام وجودم را لرزاند ، احساس می کنم دنیا برایم به آخر رسیده است. انگار بزرگترین کابوسی که می توانست بواقعیت بپیوندد برایم اتفاق افتاده.! اصلا تا لحظاتى...
-
مجبوریم را چه می نامید؟
پنجشنبه 9 آبانماه سال 1387 16:32
خواستم برای تو مادرى پاک تر از برگ گل باشم ... تمام روز و شب را در جوار تو بگذرانم ...آه ! که باید تو را شب تا صبح در این رختخواب سرد تنها بگذارم ... آرى مجبورم باید بروم! بروم به جاده هاى پر خم و پیچ .. جاییکه بر پاهایم، پاهاى برهنه ا م! سنگ نامردى مى زنند... راه مى روم ...راه مى روم ! دستى مى کشم بر صورتم که مبادا...
-
خدا ما را اینچنین خلق کرده
پنجشنبه 2 آبانماه سال 1387 14:48
قبل از شروع این نوشته ، واجب دانستم عرض ادب و سپاس ویژه تقدیم کنم خدمت دوستان محترمى که فرصت ورود به مرکز توانبخشى و نگهداری معلولان را برایم تدارک دیده بودند تا لحظاتى را با دنیاى کودکان معلول توانبخشی سپرى کنم . از دنیاى کودکان معلول ذهنى ،جسمى که در پناهگاهایی همچون مراکز نگهداری توانبخشی سازمان بهزیستى به سر مى...
-
استخدام در شرکت نفت - مناطق جنوبی
پنجشنبه 25 مهرماه سال 1387 14:18
با تشکر فراوان از جناب خدادادیان برای ارسال لینک آگهی استخدام در شرکت نفت برای مناطق جنوبی، که من هم به نوبه خودم از دوستان تمنا دارم این آگهى را به اطلاع دیگر دوستانشان برسانند . موفقیت را براى همه آرزومندم . فقط یک مختصر نوشته اى راجب بیکارى نوشته باشم . بیکارى یک معضل اجتماعى – اقتصادى و یکى از دردهاى مزمن جامعه ى...
-
سلامــــی دوبــــاره
دوشنبه 22 مهرماه سال 1387 21:11
به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد به جویبار که در من جاری بود به ابرها که فکرهای طویلم بودند به دسته های کلاغان که عطر مزرعه های شبانه را برای من هدیه می آوردند می آیم٬ می آیم ٬ می آیم با گیسویم ٬ ادامه بوهای زیر خاک با چشمهایم٬ تجربه های غلیظ تاریکی با بوته هایی که چیده ام از آنسوی دیوار می آیم٬ می آیم٬ می آیم وآستانه...
-
قدم زنم بر این ساحل ....
یکشنبه 19 خردادماه سال 1387 16:20
زنم براى همیشه بر این ساحل قدم ... میان ماسه ها و کف ها... باد، کف دریا را از بین خواهد برد مد دریا آثار پایم را محو خواهد کرد. و اما دریا و ساحل تا ابد جاودانه باقى خواهد ماند . (جبران خلیل جبران) پ.ن : وبلاگ بنگرى تا زمانى نا مشخص بروز نخواهد شد اما در صورت امکان، دست نوشته هایتان را خواهم خواند و همیشه بیادتان...
-
ارزش و جوهر ورزش ...یا اهدافی دیگر !
پنجشنبه 16 خردادماه سال 1387 12:46
رقابتهاى قاره هاى امریکا، آسیا، اروپا، آفریقا براى میزبانى بازیهاى المپیک ۲۰۱۶ که هر کدام از کشورهاى ژاپن ٬قطر، اسپانیا، برزیل، آذربایجان، و حتى کشور کنیا که براى رقابتهاى بازیهاى المبیک نامزد شده بودند ... زمینه هاى مناسبى را براى میزبانى این رویداد بزرگ جهانى و تاریخى آماده کرده اند . و براساس آن کمیته بین المللى...
-
نزاع بر سر افکار ... ۱۹ سال پس از درگذشت او !!!
چهارشنبه 15 خردادماه سال 1387 13:11
نام و یاد آیت الله خمینی همچنان در جمهوری اسلامی زنده است، اما آیا از مرام فکری و سیاسی او نیز چیزی باقی مانده است؟! قلم : احمد زیدآبادی ؛ تحلیلگر مسائل ایران و خاورمیانه – بى بى سى
-
عده ای حتی نان شب ندارند....!!
یکشنبه 12 خردادماه سال 1387 14:20
کسانی هستند که برای نان شب محتاجند، افراد بیماری که به خاطر نداشتن پول با بیماری دست و پنجه نرم می کنند، پدرانی که هر شب دست خالی و با رویی شرمنده به خانه می آیند، زنانى که به اصطلاح چتر باز به آنها گفته مى شود براى سیر کردن شکم خانواده همانند مرد در دشت و دریا بدنبال نان اند ، آقایى که تنها با دریافت حقوق کارمندى نمى...
-
مرا رها کن ....
چهارشنبه 8 خردادماه سال 1387 16:38
مرا که با تو شادم پریشان مکن بیا و سیل اشکم به دامان مکن بیا بیا به خاطر عشقم دل مرا یک دم ز غم جدا کن ز غم جدا کن من عاشقم به پای این پیمان اگر ندادم جان مرا رها کن مرا رها کن رمیده جان و دل شکسته منم به پای تو نشسته منم به ماتم جوانی نشسته نا امید و خسته شکسته ای دل مرا به من بگو چرا چرا به سنگ غم ها از این قفس کجا...
-
حکایت یک خواب مخملی ....!!
پنجشنبه 2 خردادماه سال 1387 18:07
روباه حقه باز با آن چشمهاى ریزى که داره اما با ذکاوت بیش از حد مراقب شکارش هست و با حقه و حیله تو دام اسرش کنه و از سه حرف ر ح م هیچ حالیش نیست فقط به فکر شکاره.....! انسانها هم نقش روباه مکار را براى فریب همنوع خودش بازی میکنه ، ولی به شیوه ی انسانی خودش ا! اواخرا این انسانهای روباه صفت... کمین این آدمای پولدار رو...
-
اردیبهشتی موفق برای عکاسان هرمزگانی ...
یکشنبه 29 اردیبهشتماه سال 1387 12:53
آخرین پله براى ورود بـه سالن مانده بود جـایى که دیوارهاى سالن سومین جشنواره عکس اردیبشهت ۱۳۸۷ را با عکسهاى متنوع مزین نموده بود . عکسهاى دریائیان در چهار ستون سالن دیده مى شد ، عکاسان حرفه اى هرمزگانى با ارائه کارهاى خود در این جشنواره خلاقیت ٬ ابتکار ، و ایده خاص خود را بنمایش گذاشته بودند . گرچه در این سالن عسکهایى...
-
صدایش باز به گوشها نرسید....!!
دوشنبه 23 اردیبهشتماه سال 1387 12:52
خورشید طلوع کرده بود٬ کم کم داشت دیر می شد باید به مقصد می رسیدیم و یک سری کارهای عقب افتاده اداری-بانکی را به اتمام می رساندیم . شتابان با چشمهای نیمه خوابم سوار ماشین شدم٬ تمام مسیر یک ساعته را خواب بودم . ناگهان با شنیدن سرو صدای مردم و صدای بوق ماشینها خواب از چشمهایم پریده شد . چشمهایم را باز کردم گیچ مانده بودم...
-
هرگز بدنیا نمی آیند!!
یکشنبه 15 اردیبهشتماه سال 1387 16:07
چند وقت پیش براى انجام یک سرى آزمایشات طبى به آزمایشگاه رفتم ، من که آخر نفهمیدم رابط بین سر درد احیانا جنونى من ! و عمل لیزک چشم من با اجراى آزمایش ستیسکن سر و M.R.I چه می تواند باشد ! حال منم عجیب شده ...اگر میدونستم که احتیاجى به آقا دکتر نبود ! من هم چقدر اینروزها نامفهوم شدم ! . به هر حال باید در صف انتظار مى...
-
مشترک گرامی ٬ لطفا تا زمانی نامعلوم منتظر بمانید !!
یکشنبه 8 اردیبهشتماه سال 1387 19:06
سالیان پیش داشتن سیم کارت تلفن همراه برای اکثر مردم یک واژه ی گرانی بود ٬ زیرا ارایه خدمات ارتباطی و احتکار آن توسط بخش دولتی بهمراه قیمت نسبتاً بالاى سیم کارتها ... و انتظار دریافت سیم کارت که حدود یکسال طول می کشید ٬ و همچنین وجود بازار سیاه براى خرید سیم کارت که عدهاى سودجو از این راه به درآمدهاى هنگفتى دسترسى...
-
هک ایمیل یاهو با تکنیک جدید FaN BoX MaiL
پنجشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1387 11:19
تقریبا مدتى هست شاید اکثر شما ایمیلهایى با اسمهاى مختلف و حتى با اسمهاى دوستان اضافه شده در لیست یاهوتون٬ با تکنیک عجیب و غریب برای هک کردن ایمیل یاهوتون دریافت کردین !!! که شما را دعوت به پاسخ دادن به یک سوال ساده که پاسخ آن فقط بله یا خیر است و با وارد کردن پسوردتون٬ ایمیل یاهو هک میشه و از این طریق هک وبلاگ ... وب...
-
از جیب همدیگر پول در بیاوریم !!!
یکشنبه 1 اردیبهشتماه سال 1387 15:13
نزدیکى میدان تره بار منتظر جمعى از دوستان بودم و در همین اثناء به تکاپوى مردم پیرامونم خیره شده بودم ، چیزى که توجهم را جلب کرد دیدن حالت منتظره ی تعدادى از مرد و زن با بچه هاى قد و نیم قدشان در ایستگاه که وسایلشان را روی زمین گذاشته و به نوبت، یکی از آنها میایستاد و کشیک آمدن تاکسیهاى کرایه کشى میداد و هر بار...
-
فاش کردن رازهای یک اتاق بسته...!!!
دوشنبه 26 فروردینماه سال 1387 00:06
وقتى به دنیاى شگفت انگیز تکنولوژی یا همان عصر سرعت فکر می کنم پلی از تفاوتها بین دوران زندگى پدران و مادران با دوران زندگى خودمان می بینم. یکی از این تفاوتها حفظ حریم شخصی و رعایت کردن خصوصیت شخصی یگدیگر بود که امروز ما فاقد آنیم. زندگى آنها توام با خوف از این تکنولوژی امروزه نبود همین امر یک امتیاز نایابی است که آنها...
-
جفـا از تـو و بـخشـش از مـن ..!!
چهارشنبه 21 فروردینماه سال 1387 14:05
هر روز صبح قبل از اینکه تو طلوع کنى٬ من به استقبالت در کنار این چهار چوب پنجره نشسته ام. طلوع آرام آرامت را نظاره میکنم ... صافى آسمان و روشنایى محیط را تماشا میکنم... نمى دانم ..نمى دانم ... چرا باید حدس بزنم طلوع تو ٬ روشن بخش دلم است .. و احساسم می گوید با طلوع مجدد تو وجود مملو از رویا و دلتنگى ام گویى دمى تازه...
-
تا کی این همه جا به جایی! و فرار و گریز ؟!
جمعه 16 فروردینماه سال 1387 23:58
پدیده ى دستفروشى در استان هرمزگان را می توان گفت یک پدیده ی عمومی و وسیعی است . دستفروشان شهرهاى مختلف هرمزگان از جمله مرکز شهر و میناب در نزدیکى ساحل ، پیاده روها ، بازارها ، کنار بیمارستانها ، و پاساژها به دستفروشى مشغولند. در واقع یک پدیده ى سنتى تقریبا قدیم مى توان نامید گرچه در این چندین سال اخیر دستفروشى رونق...
-
فلسفه سیزدهمین روز از ایام نوروز...!!
سهشنبه 13 فروردینماه سال 1387 13:16
ترافیک هرمزگان در روزهاى نوروزى بیانگر حسن انتخاب میهمانان و رضایت آنها از اقامتشان در شهر ما بود . یک نخسته (خسته نباشید) تقدیم همه میهمانان ، مسافران نوروزى که در طى چندین روز گذشته در استان هرمزگان تشریف داشتند و شاید بسیارى از آنها قبلا یا فردا روانه شهر خود مى شوند سفرى آمن و خوش برایشان آرزومندیم . به پایان بخش...