یَـــــه عُمــــریِـــــن حیـــــرنُـــــم...

  

 یا ربّ    

 

تا حـرف اَزنى مِه از سخن بیـــــزارُم

تــا ساکتى تو٬ مِـه طالبِ گُفتـــــارُم

  

از غم چه بِگْم که داخلى غَرکُم مِـــه

از خُم چه بِگْم که خارج از دَرکُم مِـه

 

بى مِه تو بِگْه که مِه کى یَم، نافهمُم

عمرى مِــه بدنبالِ چى یِم، نافهمُـم

 

از دسـتِ خُـــدُم یَه عُمریِــن حیرنُــم

ســرگشته تِر از آدمِ ســرگردُنُــــم

 

شُو تا به سحر همیشَه مِـه نـــالُنُـم

خُــم هم دِگْه خستَه بودُم از کارُنُـم

 

بـى اهل و عیالُم همَه گیچ اُمکِــردِن

اى زنـــدگیُم فــداى هیـــچ اُمکِـردِن

 

زنـــدُنى زنـــدُنِ زَمُــن بــودَم مِـــــه

از دسـتِ خـدا هـم نَگْــرُن بودَم مِـه

 

یــا رب تـو بُـــدو دواىِ دردُم هـــادَه

                                                                         نـادِى تــو دوا بُــدو تـو مـرگُم هـادَه

 

                                        *  متن شعر از زنده یاد صالح سنگبر - برگزیده از کتاب [کغـار]  *     

 

 

پ.ن ۱: (خلاصه ی ....تلخ از سنگبر)

از خاک شدن شاعر، شاعر نمی‌روید. پس، در خاک شدن شاعر، از در خاک شدن برگ جان‌گدازتر است. برگ را، در بهارانی دیگر، جانشینی هست. شاعر را اما...

 

سنگبر عاشق زندگی و انسان و فرهنگ و مردم خود بود . اما شاعران و هنرمندان که هم اکنون در کنار ما نیستند٬ تحت چنان فشارهای روانی و حسی و حتى مالی قرار گرفته بودند که در میانه‌ی راه آفرینش ادبی، چنین جوان، چنین تلخ ما را تنها بگذارند؛ چون صالح سنگبر، عرصه را چنان تنگ ببیند که، در وطن ، خود را به دست خود آسوده کنند. [او رفـــت...] ٬ 

 

در این مملکت وارانه در وادى قدرت حکومت ها همه سرگردان و متحیرند تا اینکه ببینند سرنوشت فرهنگی تا کجا با آنها قدم می زند!!!!

 

پ.ن ۲: (درگذشت تلخی دیگر...)

پاییز فصل برگ‌ریزان است. برگی که در بهاران روییده و در تابستان جلا یافته، در پاییز بر زمین می‌‌ریزد. برگهایی که بر زمین ریخته و زیر قدمهاى انسانها له له شده اند .....

 

دیروز جامعه ی علمی هرمزگان یکی از مفاخر خود را از دست داد.....درگذشت [پروفسور محمد خشنودی] که عاشق زندگی٬ انسان٬ و علم و فرهنگ مردم خود بود ٬ به عموم جامعه ی علمی تسلیت می گویم ....

 

 

 

نظرات 55 + ارسال نظر
شب بلورین سه‌شنبه 16 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 08:55 ب.ظ

سلام گلم
نخسته . رسیدنت بخیر .
یاد رفتگان بخیر.
دیر درک می کنیم و افسوس و حسرت خوردن درد فراق را دوا نمی کند. روح همه رفتگان شاد.
شاد باشی [گل] [گل]

سلام عزیز...
تشکر ...ممنونتم ...بابت ...
کاملا همینه ...
تو هم شادتر

سکوت شبانه چهارشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 10:26 ق.ظ

سلام دوست من
خوبی؟
گاهی فکر میکنم فاصله ما با این بزرگان با توجه به مسیری که برای خودمون انتخاب کردیم چقدره ! و چقدر زمان لازمه که ما هم به اون بلوغ فکری و ذهنی برسیم که بعنوان هدف انتخابش کردیم ولی در هر صورت چیزی که مشخصه اینکه با تمام مبهم بودن اینده باز هم راه های برای لا اقل تخمین این موضوع هست

شاد باشی
س ا ج د

سلام سجاد عزیز
ممنونم ...
هر راهی با فکر و تصمیم درست حتما حل خواهد شد ...
ولی در هر صورت غافل از تخمین نباید شد ..
ممنونم از حضور مستمر و زیبای شما ...
شاد و موفق باشید

منا چهارشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 01:27 ب.ظ

سلام خوبی
کجایی پیدات نین

سلام دادا عزیز..
خوبی؟
نبودم ...مسافرت ..در گیر کار .
تشکر از حضورت ...
شاد باشی

حباب چهارشنبه 17 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 01:48 ب.ظ http://www.hobaab.mihanblog.com/

گل

سلام و نخسته ....
نبودی ....دیر مدتی ...اما خوش اومدی..
شاد باشی

محمد هادی چهارشنبه 26 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 09:04 ب.ظ

واقعا فکر اکنم که خیلی از مفاخر استان شناخته نشدهن
امیدوارم خدا به ما کمک بکنت که به خودمو بشناسیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد