دشوار است تماشا کردن کودکان سخت کوش ، هنگامیکه هم سن و سالهایش با أرامش خاطر در کنار کانون گرم خانواده با عروسکهاى مختلف در حال بازى کردن هستند این دختر بچه کوچولو با دستهاى نازکش آجرهاى داغ را بر میدارد تا بتواند از این راه دوشا دوش اعضاى خانواده براى زیستن و فراهم کردن ما یحتاج روزانه خود همواره سخت تلاش کند .
تلاشى دردناک ....
کودکی منو همسنهام توی جنگ شروع شد و پایان جنگ هم پایان کودکی ما بود .... جنگ کودکی ما را گرفت . دهه شصت دهه بلوغ بود برای همه بچه ها هرچند کوچک . روزهایی که زیاد هم دور نیست سایه شوم جنگ همه جا بود . مدرسه خانه کوچه و خواب همه جا و ما چه زود بزرگ شدیم . نان نبود امنیت نبود و پدر نبود...
موافقم ....
احساس خوبی نیست ......
به روز هستم
سلام
خیلى متاثر میشم از دیدن زجر کودکان .
موفق باشى
سلام .
دشوار است تماشا کردن کودکان سخت کوش ، هنگامیکه هم سن و سالهایش با أرامش خاطر در کنار کانون گرم خانواده با عروسکهاى مختلف در حال بازى کردن هستند این دختر بچه کوچولو با دستهاى نازکش آجرهاى داغ را بر میدارد تا بتواند از این راه دوشا دوش اعضاى خانواده براى زیستن و فراهم کردن ما یحتاج روزانه خود همواره سخت تلاش کند .
تلاشى دردناک ....
سلام
تشکر که پست قبلی رو خوندی ....
واقعا دردناکه بجای عروسک بازی ...اجر بازی کردن ...
تلاشی بسی دردناک و اسف بار...