یادی از بازیهای قدیم و سنتی

 

تفاوت عجیبی در بازیهاى کودکانه ی امروز با بازیهای کودکانه ی دیروز می بینم ٬شاید بنظر برخی ها بازیهای امروزه بهتر از بازیهای قدیم باشد و برای برخی شاید برعکس این باشد . وقتی بچه های امروزه را جلوی پی سی آنچنان غرق در بازیهای اینترنتی یا پلی استیشن و از خیره شدن و تمرکز حواس آنها بر روی این بازیهای می بینم چقدر آنها را تنها محسوس می کنم ! نمی دانم چرا بچه های امروزه بیشتر از بازیهای اکشن خوششان می آید ...نمی دانم چرا احساس می کنم این بازیها بچه را منزوی ببار می آورد! و اکثرا دوست دارند هنگام استفاده از این بازیها کسی با آنها هم صحبت نباشد یا خودشان در لاک این بازیها فرو روند. همین که از یک بازی باختند آنچنان می کوبند به میز و صندلی یا دیوار اتاق که ....! گاهی وقتها فقط دوست دارم کنارشان بشینم و از حرکات چشم٬ ابرو ٬صورت٬ دهان٬ و دستهایشان که هر آنگاهی در موهایشان فرو می برند و حتی زیر لب چیزهایی را زمزمه می کنند که نمی دانم  چه می  گویند ...من را سخت به حیرت می اندازد !

 

آنچه از دیدن و تماشای این بچه ها برایم جالب است همان خاطره های کودکی خودم و هم سن وسالانم هست . هیچ یاد ندارم گاهی به تنهایی بازی کرده باشیم یعنی محال بود چندین ساعت متوالی را به تنهایی غرق بازی کردن سپری کرده باشیم . این را قبول دارم که بازیهایی که ما در گذشته لذتش را می بردیم بازیهایی بودند ساده از سنگ و گل و شن های ساحل... طناب و تیله و چرخهای دوچرخه و بادبادکهای کاغذی... و حتی بازیهایمان در دم خانه ها یا کوچه های اطراف خانه یا ساحل های شنی بود که هنگام غروب وقتی به خانه هایمان برمی گشتیم سر و صورت پر شده از خاک٬ و لباسهایمان یا پاره پاره یا کثیف می شدند و دیدن این منظره های داد مادرها به آسمان می رفت و با توبیخ امشب باز فردا که می شد توبیخ دیشب را فراموش می کردیم و همان سنگ و همان تیله بازی شروع می شد .  

 

هرچند که ساده بودند و مثل امروز در فضای اتاقهای زیبا و تمیز نبودند اما هیچ وقت برای سرگرمی تنها بازی نمی کردیم دسته جمعی همه با هم از عصر تا غروب ٬هیچ وقت از باخت اوف مان به هوا نرفت..هیچ وقت یادم نمی آید وقتی از یک بازی شکست می خوردیم مشت محکمی به میز و صندلی زده باشیم...هیچ وقت نمی گذاشتیم باختن در هر کدام از این بازیها بر اعصابمان تسلط پیدا کند و ما را عصبانی کند ! همیشه سعی می کردیم از باختن بازی با یک تبسم شاید تبسمی تلخ بگذریم ...اما هیچ وقت .... 

 

یاد آن دوران بخیر ...هر چند که دیگر آن بازیهای قدیمی و سنتی جایی در بین بازیهای الکترونیک امروزه ندارد اما برای احیای آن بازیها بد نیست جایگاهی برای بازیهای سنتی در کنار بازیهای نوین و مدرن در زیر یک سقف به کودکان بیاموزیم ...  

 

 

 

  

 

   

 

 

 

 

   

 

 

 

 

منبع عکسها  

منبع عکسها

 

 

نظرات 46 + ارسال نظر
پ.نون یکشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 09:56 ب.ظ http://babune.blogsky.com

آخـــــــــــــــــــــی یادمون به‌خیر!!
ما که دستمون به ساحلی نمی‌رسید ولی هر روز باغچه‌مون رو ساحلش می‌کردیم و تا گلو توی گل و آب فرو می‌رفتیم. دور از جون می‌شدیم عین گاومیشهای خوزستان! با طبیعت از یک جنس بودیم. اگرچه همیشه یه‌جای بدنمون زخمی و خونین و مالین بود اما سالمتر از این طفلکهای پاستوریزه بودیم. بهار جامون توی درخت آلبالو گیلاس بود و زمستون مرکبات اون وسطها هم کجا بهتر از درخت تناور گردو؟؟

اما بهت قول می‌دم اگه همون وقت هم کسی پلی‌ستیشن نشونمون می‌داد همین قضیه اتفاق می‌‌افتاد! یه چیزی بود به اسم تی‌وی‌گیم. هرکسی نداشت و خیلی ابتدائی بود اما اونایی که داشتن خدایی می‌کردن تو بچه‌ها!!

می‌گم خیلی خوبه هر چند وقت یه‌بار نگرانمون نمی‌کنی! p: تنوع قشنگیه. خوب باشی.

راستی، خبر جدید. من برگشتم.

سلام دوست خوب
اوه یادش بخیر...

شاید اگر بود همین بود اما خوب که اوایل دوران کودکی ما گیم نبود !

ممنونم از اظهار نظر لطفتون .
و خوشحالم از بازگشت مجددت ..

شاد باشی

گوج گنو دوشنبه 28 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 01:03 ق.ظ http://www.goojegeno.blogsky.com

سلام بنگری عزیز ببخشید یه جند وقتی گرفتار فیلم دیدن تو جشنواره فجر بودم نتونستم کامنت بذارم و لی سر می زدم .
خداییش عکسها خیلی نازن مرسی از مطلبت .

سلام احسان عزیز
ممنونم که با وجود گرفتاریهای کاری بازم به وبلاگم سر میزدی ...امیدوارم که موفق باشی .

ممنوم از اظهار نظر لطفت ..

شاد باشی

شبح دریا دوشنبه 28 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 08:55 ق.ظ

سلام دخت مهربون
تنوع جالبیه یاد بازیهای کودکی یاد بازی دامنه گلیله بازی تیله بازی گیس بازی کوک بازی گرگ و میش بازی گل یادته ما عروسکامون از دار و چند تیکه پارچه بود اونوقت تو و مژگان و سنا عروسکای خارجی داشتین ! شما عروسکای ما رو میخواستین ما عروسکای شما.خیلی جالب بود .

هر دوران یک نوع بازی و سرگرمی این بازیها با چرخش زمان به جلو رو به تغییر میره . بازیهای الکترونیک گوشه گیر کردن کودک نشیمند شدن اونا تو خونه و خیلی اثرات منفی دیگه روی بچه ها میزاره . اما با پیشرفت این بازیها هیچ گاه سادگی و صمیمیت بازیهای قدیمی و سنتی رو نمیتونه داشته باشه . دلهای صاف رفتار خوب حضور کودکان با هم اجتماعی بودن این چیزهای مهم متاسفانه در کودکان کمتر دیده میشه .

عکسها به همان اندازه ساده و بیاد ماندنی هستن .

موفق باشی

سلام و خسته نباشید

ممنونم از حضور و اظهار نظر لطفتون ..
اوه ه ٬ دقیقا یادمه ...هنوز چهره اون عروسکهای تخته ای شما تو ذهنم مونده ...میدونی شاید میخواستیم چیزهای متفاوت رو حس کنیم باهاش بازی کنیم...شاید از داشتن یک بازی خاص و معین خسته شده بودیم ! شاید این دلیلش باشه .

با شما موافقم ..ساده و بی ریا .

شاد باشی

جرون دوشنبه 28 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 10:09 ق.ظ http://joroon.blogfa.com


قدیمون یادی بخیر 7سنگ بالا بازی ماکه
دارکلکا سنگچیلیکا بی بی به ما عیدی شدا

سلام و نخسته

چکه خاش هسته اون زمان ! ادونی هر بار که خانواده ام به مه شابرده محله ئون کدیمی بندر کلی با دخت و چوک محله بازی مکرده و هر بار که اوجا مرفته با کلی خاطره ئون فراموش نشدنی برمگشته به خونمون ! پاپتی مرفته تو کوچه پامون با شیشه ئون خورده بوده تو محله شبریده با مشتی خاک مکشیده به پامون و با پارچه کهنه مبسته و دوباره مثه آهو تو کوچه ئون غرق بازی مبوده ...
هنوز که هنوز بازیون کدیمی تو خاطره ام زنده ان ..

تشکر از حضورت ..شاد و موفق بشی

بندرعباسی دوشنبه 28 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 12:20 ب.ظ

سلام دادا
لذت امبرد از یاد گازی چوکون قدیم .
همه چیز فراموش بودن که به فکر احیای گازین قدیمن . !
تو هم لووت پر از خنده بشت

سلام و نخسته ..
تشکر اکنم کاکا .
مه امگفت اگه بفکر بشن بد نین اما بقول تو لا حول و لا قوه!
همچنین ..شاد و موفق بشی

مهشید دوشنبه 28 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 12:47 ب.ظ

سلام دخت هرمزگانی . چه صحنه های زیبایی . رنگ لباس ها مختلف و زیبا ! دلم این لباسهای هرمزگانی میخواد .
چشمهای عارف من اشک بارونه از چشم درد میناله بازی هم حدی داره . اینم از لطف و عنایت پدر مهربونشه !

زیبا بود . موفق باشی عزیزم

گامبرون دوشنبه 28 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 02:34 ب.ظ http://nasimejoroon.blogfa.com

سلام
عکسای جونی بودن
کدیمون یادی بخیر...
بروزم

سیدجلال سه‌شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 12:26 ب.ظ http://www.kolger.blogsky.com/

یادش به خیر


به روزم

حبیبی سه‌شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 01:52 ب.ظ http://birdwatcher.persianblog.ir

حیف که نمی توانم به قشنگی شما به لهجه بندری بنویسم
ولی همه کامنت ها و پاسخ های شما را خواندم
من هم اوقاتی را برای بازی های کامپیوتری بخصوص شطرنج می گذارم شاید چون کسی نیست که هم بازیم شود

سلام جناب جبیبی
سپاسگذارم از لطفتون .
موفق باشید

پ.نون سه‌شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 10:57 ب.ظ

سلام.

خبر جدیدتر.

من به کلی تموم شدم :(

انگار خدا نمی‌خواد این وبلاگهای من سر بگیره.

شاید خدا روزیمو جای دیگه حواله کرده :)

سلام

شوکه شدم !
نشونی آدرسی چیزی از خودت جا میذاشتی (لبخند)

شاد باشی دوست عزیز

ابراهیم سه‌شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 11:41 ب.ظ http://inja-anja.mihanblog.com

سلام دادا
یاد کدیمون چه خاشه ... دارکلکا هفت سنگ بالا...
نمی دانم ما طبع و سلیقه مان عقب مانده و رشد نکرده و یا واقعا رسم و رسوم گذشته لذت و شیرینی خاصی داشت؟!

دلم می سوزد از کودکی هایی که در میان آهن و سیم و پلاستیک تمام می شود.

موسا چهارشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 01:27 ق.ظ http://zehneziba.blogsky.com/

سلام
مطلب ارزشمندتان وقتی با این عکسهای فوق العاده به چشمانم رسید حسی مرکب از شوق و دلتنگی وجودم را فرا گرفت. شوق برای مرور شیرین خاطرات کودکیم و دلتنگ برای آنچه خود بهتر می دانی...

مهرگان چهارشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 02:15 ق.ظ http://bandarmehr.blogfa.com

سلام
پدر و مادر های الان هم عوض شدن و به تبعش......

موفق باشی

[ بدون نام ] چهارشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 09:24 ق.ظ http://ak.blogsky.com/1387/11/28/post-70/

رایحه خوش کشند
بیایید

آشنا چهارشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 09:36 ق.ظ

نمیدونم چرا وقتی نوشته ت را خوندم دلم گرفت ! دلم گرفت از دوران کودکی بچه هایی که زیر آوار با صدای توپ و تفنگ بزرگ شدند . دلم گرفت و دلم سوخت برای کودکانی که هیچ گاه ندونستند تیله بازی چی هست!

نسل سوخته چهارشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 10:11 ق.ظ

سلام خانم هرمزگانی .
یاد زمان کودکی بخیر باد!
من هم دلم می خواد یک بار که دارم از کار بر میگردم ببینم این بچه ها ی ۱۰-۱۲ ساله تو کوچه بجای اینکه با موبایلاشون جک و موسیقی واسه هم بلو توث میکنن یا فیزیکی ترین بازیشون همون فوتبال!! ٬ بازیهای قدیمی بکنن (البته قدیمی که میگم یعنی مال ۲۰ سال پیش) مثل تیله بازی٬گردو بازی ٬استپ٬استپ هوایی٬استپ رنگی٬شیر پلنگ٬لیله٬خر پلیس٬ بالابلندی٬خرس وسط٬وسطی٬قلعه٬قایم موشک و بقیه هم بادم نمیاد نمیدونم .. یعنی من دلم می خواد !

نارنج چهارشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 10:17 ق.ظ

سلام حوال عزیز.....خاشی . میدونی این روز ها همش حال و هوای قدیمو دارم و از دیدن دوستان قدیمی در وبلاگم خوشحال میشم....خیلی بیشتر از اون چیزی که فکر کنی خوشحالم کردی....خیلی

گازی مکرده دار دارکو باد بادکو یادتن

حباب چهارشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 11:37 ق.ظ http://www.hobaab.mihanblog.com/

یادت بیار ما ره زیر بارون
گازی ماکه وا هم پا کنارون
یادت بیار شوون زمستون
هوتابلا ماکه تو شووستون ... (گل)

بدیس چهارشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 01:39 ب.ظ http://aask.blogsky.com/

سلام.یاد سنگ چلکا٫رمازا٫درا٫دارکلکاو...بخیر.ممنون

روح اله بلوچی چهارشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 01:39 ب.ظ http://www.parparook.blogsky.com

سلام
عکسون بسیار دلنشینین و خیلی دوست داشتنی
واقعا یادش بخیر ...
دست شما درد نکنت بابت اینکه به ما ادبو به قدیمون

حسام زنگویی چهارشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 03:17 ب.ظ

سلام سرکارخانم. دیدن این عکسها خالی از خاطرات نیستند . یاد زمان کودکی یاد باد .
تشکر از تو بابت یاد انداختن ما به بازیهای قدیمی هرمزگان و چک و چوک محله ناخدا و کمربندی یادشون بخیر اسمیل برام عباسی موسی شهناز فیروزه فرح ...
موفق باشید

جعفری پنج‌شنبه 1 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 09:49 ق.ظ http://samad4903.blogfa.com/

سلام
باز طبق معمول زیبا و لطیف نوشته اید.
وجود آدمیان به دلیل قرابت با طبیعت پیرامونش، بسیار مشتاق می باشد که با او همساز باشد. برایم بسیار جالب است که از طریق وبلاگ شما با فرهنگ جنوب پیوند می خورم و به نوعی خود را در میان آنها حس می کنم.
پایدار باشید.

همسفر پنج‌شنبه 1 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 01:12 ب.ظ

سلام سرکار خانم
از ابراز لطفت ممنونم . امید بر آن دارم بزودی با خبرهای خوب خدمت برسم .
و اما در باره یادی از دوران کودکی . بازی نخستین تقاضای کودک در اجتماع و اولین گام بسوی اجتماعی شدن او شمرده می شود.بازهای گروهی باعث می شود که از ورطه فردیت به بلوغ اجتماعی برسند . متاسفانه خانه های امروزی ما که به اندازه قوطی کبریت هستند محیط مناسب و فضای آزاد برای بازی کودکان ندارند پس کودک را مجبور می کنیم خود را با بازیهای الکترونیک سرگرم کند آنهم به تنهایی . شرایط ناامنی و اجتماعی زیاد باعث می شود که اکثریت خانواده ها کودکان را در محیط کوچه ها تنها نگذارند و حتی دیده شده است که والدین عین اسکرت در اکثر باشگاههای ورزشی بعنوان همراه در صحنه ورزش و فعالیت آنها حضور دارند .
جمعن بازیهای زمان کودکی ما به اسکرت نیاز نداشت و کوچه و خیابان جای امن و آمنی بود ..

آخر هفته خوبی داشته باشی

دنیای آبی جمعه 2 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 12:35 ب.ظ http://blueworld.blogsky.com

به نظرتون چرا بازیها و کلاْ دنیای کودکانه دوست داشتنی تره؟! هر چی که هست واقعاْ خاطره انگیز نوشتین

inموریx جمعه 2 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 03:56 ب.ظ http://inmorix.persianblog.ir

وای یادش بخیر بازیهای دوران کودکی....واقعا من که هنوزم که هنوزه با بازی کردن اونها غرق لذت میشم

گامبرون جمعه 2 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 07:04 ب.ظ http://nasimejoroon.blogfa.com

سلام
با کار "رایحه خوش کشند"بروزم
موفق باشید

فرزین جمعه 2 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 09:15 ب.ظ http://yelda72.persianblog.ir/

سلام دخت عزیز
ادمو یاد اون سالهای کودکی میاندازی. یادش بخیر و لعنت بر بزرک شدن.
خوشحالم که می بینمت.

یارا جعفری شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 10:22 ق.ظ

سلام گل مه
خاش هسته . یاد همه چیز بخیر . لوو دریا فراموش نشدنین.
کربونت

کم آویز شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 11:47 ق.ظ http://kamaviz.blogsky.com

یادش بخیر! خوب بود!
از دوران بچگی امسال ماها تا الان بیست سال گذشته!!! یعنی باید قبول کنیم که داریم پیر میشیم؟؟؟؟

شب بلورین شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 05:30 ب.ظ

سلام مهربونم
چه عکسای زیبایی .
دختر تو که اینهمه پیر نیستی (چشمک) . یادش بخیر لب ساحل شن و ماسه بادبادکهای کاغذی سبز و صورتی یادته ! الان چیزی حدوده ۱۷ سال از ان دوران میگذره ولی هنوز یاد گذشته مثل الان الانه .
فدات

یه عاشق شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 10:53 ب.ظ http://arezoo62.blogsky.com

سلام دوست من خوبی گلم آی گفتی یاد بازیها یاد هم بازیها افتادم.. یاد اون روزا اگه دختر و پسری هم بازی بودن مهم براشون بازی بود نه مثل این دوره به قول شما الکترونیک به بهانه بازی خیلی کارای دیگه می کنن... هر چی بزرگتر میشیم بیشتر دلمون برای اون دوران شیرین تنگ میشه فقط می تونم بگم یادش به خیر دلت شاد گلم

[ بدون نام ] یکشنبه 4 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 12:47 ق.ظ

سلام.قلم شیوا و نگارش زیباتان قابل تحسین وستایش است. من راجع به یکی از مطالب شما انتقادی دارم که چنانچه صلاح بدانید تلفنی یا حضوری عرض کنم محبت نموده شماره ای را ایمیل کنید.با احترام.

سلام خسته نباشید
سپاسگذارم از حضور و اظهار نظر لطفتون .
حتما در فرصتی مناسب با شما در تماس خواهم بود .

شاد باشید

اپی یکشنبه 4 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 01:46 ق.ظ http://api-nowrozi.blogsky.com

گروه انکبوت برگزار می کند:
اولین دوره جشنواره تصویر سازی هرمزگان

زورق خیال یکشنبه 4 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 10:11 ق.ظ http://www.tanoreh.blogfa.com

سلام
اخی دلم لی لی و کش بازی می خواد
استپ ازاد
قایم باشک
یه قل دوقل
وای خدای من
یاد ایامی
اخه دلت می اید ما که خودمونیم همش در حسرتیم
حسرتمونو بیشتر کنی
ولی ممنون یه لحظه رفتم تو عالم بچگی هام و همیشه سرگروه بودم و بازی رو هدایت می کردم
یادش بخیر
تازه با پسرا هم رقابت می کردیم

بهشب یکشنبه 4 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 12:31 ب.ظ http://behshab.blogsky.com/

این دخترا چقدر خوبن.
یه بازی بود اسمش دار تلمپکا بود؟که میرفتیم بالا درخت دقیق یادم نیست.

بدیس یکشنبه 4 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 02:12 ب.ظ http://aask.blogsky.com/

سلام.عکسهارو از طریق چه هاستی گذاشتی ممنون

یک عدد محسن دوشنبه 5 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 02:33 ب.ظ http://blog.karenjak.com

راست اگفتی بخدا..
یاد او بازیو بخیر . یادم اتا یه رینگ چرخ ما واگه با دار هولی مادا تو کوچو کمربندی . یا دار کلکا و ...
کاش برشگشت یا با او رفیقو دوباره دور هم جمع ما بو...

سکوت شبانه دوشنبه 5 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 05:26 ب.ظ http://sokot-e-shabane.blogsky.com/

سلام دوست من
چقدر نوستالژیک
میشناسیم که اخر نوستالژیکم و تو با این پستت دورانی رو تو ذهن طلایی میکنی که بر خلاف امروز که بازی ها انزوا و تنهایی رو به قولت هدیه میدن به بچه ها بازی های ما طمع شیرین قهر و اشتی ها خنده و دعواها شادی و حتا گریه های با هم بودن و همبازی بودن با دوستان و رفقای دنیای کوچیکمون داشت .کاش حالا هم که بزرگتریم راه گریزی برای انجام تکرار اون لحظه ها بود
همیشه شاد با چاشنی اسوده خیالی کودکی
هیوا

احمد بازماندگان قشمی چهارشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 09:33 ق.ظ http://http:/WWW.AFTOWEQESHM.BLOGFA.COM

سلام


یادش بخیر ..................فقط همین.............

مهدی صابری چهارشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 09:43 ق.ظ http://lengehkarate.com

سلام...
خسته نباشید...
تصاویر فوق العاده خاطره انگیز بود...
ممنون...

با خبر افتخار آفرینی کاراته کاهان بندرلنگه در مسابقات بین المللی ارومیه به روزم....

موفق باشید...

بدیس چهارشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 11:49 ق.ظ http://aask.blogsky.com/

سلام.جمله قصار خیلی قشنگی بود

سپاس بدیس عزیز

[ بدون نام ] چهارشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 05:27 ب.ظ

سلام به دوست قدیمی خودم
من برگشتم....باید الان بندر عباس خیلی شلوغ شده باشه...دیروز که از طرف لار که مسافران می اومدن بندر عباس خیلی زیاد بودن...تو عید که دیگه لار غوغا می شه...همه واسه رفتن به بندر می آن شب اینجا چادر می زنن...اینجا هم به خاطر بندر عباس یک مقدار آباد شده عید هاش...حال و هوای عید واقعا زیباست...خوشحالم که داره عید می شه....
بهارین دوست شما

بهارین عزیزم ...سلام

دقیقا ...حال و هوای این روزا واقعا دیدنیه ...
خوشحال شدم از بازگشتت ..

شاد باشی گلم

دخترخلیج یکشنبه 11 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 02:43 ب.ظ http://www.dkh.blogsky.com

سلام پست بعدی شما قسمت نظرخواهی نداره ؟!!!
مجبور شدم اینجا بنویسم
خوبی ؟

بمن سر نمی زنی ...
با دیدن این عکس یه درد کهنه در من زنده شد . گذشته ایی که فراموش کرده بودم . کاش می تونستم بگم چیه ...
بگذریم ...
یادی از ما هم بکن دخت هرمزگانی !

مهدی صابری دوشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 07:53 ق.ظ http://lengehkarate.com

سلام...

با تصاویری از مسابقات کاراته بین المللی ارومیه به روزم...

منتظر حضور سبزتان هستم...

موفق باشید و پایدار...

پ.نون دوشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 03:07 ب.ظ

کجایی؟

سلام
من که هستم ...اما
شما کجایی ؟؟؟

مصطفی یکشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 03:33 ب.ظ

ای بچگی کجایی که یادت بخیر او زمون چه خاش هسته مهربونی بیشتر هسته همچنین صفه و صمیمیت او زمون بازیون خاش ماکه حالا دگه ای روزون همه چکچوکو نشتن پای کامپیوتر موبایل پلی استیشن یادش بخیر که مارفته لو دیریا توخاکن غلط ما خا و قلعه ماساخت شنا ماکه عالمی هسته بی خوش دمت گرم کاکا

سلام ...
دقیقن ...یاد باد آن روزگاران ..
تشکر اکنم از حضورت و موفق بشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد